سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :0
کل بازدید :15823
تعداد کل یاداشته ها : 16
103/2/31
5:8 ص

بنام خداوند ناظر و شاهد:بخش اول

( ازدواج های بدون قانون اللهی  همان می شود فرزندانی به دنیا می ایند مانند  تونی بلر جورج بوش و رازم فیلد ووووو اوباماها به قدرت می رسند که دلیل و طریق به قدرت رسیدن این افراد ... وقتی به قدرت می رسند ان می کنند که شما خواننده گرامی به عملکرد این گونه افراد مطلع هستید از خانم کلینتون  وزیر خارجه امریکا باید این سئوال را کرد که ایا ارازیل و اوباش شما هستید یا ما؟)

با  انقلاب صعنتی در ده نوزدهم در غرب کشورهای غربی به فکر بازار یابی برای کالاهای تولیدی خود افتادند.

عده ای از مالکان بزرگ که منافع خود را با کسترش کالاهای صعنتی در خطر می دیدند برای مقابله با ان و افزایش سود بیشتر با طرح های جنایتکارانه به ساخت کشتی های بزرگ بادی و با بکار گیری نیروهای نظامی کشورهای غربی برای پیدا کردن مواد اولیه کارخانه های تازه تاسیس و رو به کسترش در اقیانوسها به گشت پرداخته و در نتیجه به قاره افریقا رسیدند

غربیها که اکثرا پرتغالی ها و هلندی ها و انگلیسی و  فرانسویها و امریکایی بودند به محض رسیدن به یک جزیزه یا منطقه جنگلی افریقا مردها و زنهای جوان رابه زور اسلحه های خود به زنجیر کشیده و به داخل کشتی های خود انتقال می دادند و می شود گفت بقیه خانواده سیاه پوستان را نسل کشی می کردند.

 

سیاه پوستان که دلیل و زبان مهاجمان را نمی دانستند و با حیرت و ترس و با دل داغدار  به خاطر جدایی از خانواده خود اکثرا سکوت می کردند و در داخل کشتی های بزرگ انچه در سران این تروریستهای ده نوزدهم می گذشت خبری نداشتند تا زمانی که سیاه پوستان را به حراجی هایی در انگلیس و فرانسه و امریکا می بردند.

 

حتی این روزها نیز بعضی صاحبان قدرت از این عمل اجداد حود ابراز پشیمانی نمی کنند بلکه ان را تایید و به نوعی جدیدتری به برده داری مشغول هستند.

در حراجی های بزرگ در پاریس و لندن و امریکا هنوز محل حراج کردن سیاه پوستان برده را می شود تماشا کرد.

کسانی که این افراد سیاه پوست را خریداری می کردند همان صاحبان زمینهای بزرگ در این کشورهای غربی بوده اند.

انها برده های خریداری شده را در زمینهای گشاورزی به عنوان کالا نگریسته و گاها برای مشغولیت در مهمانی هایی که می دادند مهمان های خود را برای شکار به مزارع برده و با اسلحه شکاری برده ها را شکار می کردند.

البته زن های برده را نیز یا تجاوز جنسی روزانه خود تبدیل کرده و گاکثرا  در  مهمانانی های خود این زنهای سیاه پوست برده را !به سفید پوست خود واگذار می کردند و خیلی مسایل دیگر که نمی خواهم تاریخ را در اینجا بنویسم می توانید تاریخ امریکا را مطالعه کنید اگر به اینگونه مسایل علاقمند هستید.

و بعد با باز کردن بطری های شامپاین و خوردن و مست کردن و نواختن موسیقی به خوش گذرانی می پرداختند.

از این تاریخ شاید دویست سال نگذرد هنوز در ذهن اکثر مردم در غرب و در دنیا این مسئله اشکار است.

اکثر برده دارای در انگلیس و امریکا و فرانسه بطور منظم سالها ادامه داشت و این سه کشور تعداد رکورد برده گرفتن از افریقا را شکسته بودند.برده داری در این سه کشور به یک تجارت پر سود تبدیل شده بود.و در این زمان بود که یهودیان و حامیان صهونیست بکار دزدی جواهرات کشورهای مختلف مخصوصا در امریکای لاتین و قاره افریقا و کشور مکزیک سفرهای زیادی می کردند که گاها نیز دران سرزمین ها به خاطر مقاومت مردمی کشته می شدند ولی انچه در تاریخ ثیت شده است حرص و طمع یهودیان صهونیست برای بدست گرفتن معادن الماس و طلا در افریقا چشمان انها ار کور کرده بود.

بقیه در بخش دوم همین وب بلاگ


91/6/29::: 12:30 ص
نظر()
  
  

در اکثر کشورها وقتی یک موسئسه ملی یا بانگی می خواهد دایر شود دایر کننده ان یا گروه قانونا مجبور هستند با سپرده گذاری ارزی یا طلا در بانگ مرگزی ان کشور موسئسه مالی خود را دایر کنند. دلیل این سپرده گذاری یا پشتوانه در بانگ های مرگزی کشورها این است اگر بانگی ورشکسته با به هر دلیلی از ادامه فعالیت خود محروم یا مدیران ان موسئسه یا بانگ به هر دلیلی از ادامه فعالیت خود کناره گیری کنند بانگ مرگزی بتواند از ان سپرده ای که دراغاز فعالیت موسئسه ملی یا سپرده گذاشته شده پول های مردم را پس بدهد.

اما خبر شبکه خبر گویای یک حقیقتی بود که امروز مرا مجبور کرد در این مورد چند سطری بنویسم که مقصر اصلی دایر کننده موسئسه ملی بنام اعتما نیست بلکه مقصر اصلی بانگ مرگزی می باشد که در ایران امروزی در هر کوچه و بازار و خیابان به جای باز و دایرکردن تعاونی های بزرگ برای تامین ارزاق عموی مردم که مواد اولیه زندگی هر خانوار ایرانی را از تولید به مصرف و قطع دست دلالان و واسطه ها مد نظر می باشد  اقدامات انجام بگیرد که گویا تا کنون چنین برنامه ای دردستور کار دولت و بخش خصوصی تا کنون مشاهده نشده است  به افرادی که به هر دلیلی در تولید و رشد اقتصادی کشور تاثیری ندارند یا محوز می دهند که این عمل نمی باید انجام بگیرد سئوال مهم این است چرا بانک مرگزی یا شهرداری اگر در رابطه با دادن مجوز دخیل است به این افراد و یا به گروه هایی مجوز دایر کردن بانگ های خصوصی یا بنام تعاونی و موسئسه را بدون دریافت پشتوانه یا سپرده ملی مجوز صادر میکند ؟

یا به گفته نماینده بانگ مرگزی که از شبکه خبر امروز پخش شد این موسئسه مالی و اعتباری بنام اعتماد اصلا مجوز قانونی نداشته است در یک کشور ان هم  در پایتخت چکونه ممکن است یک موسئسه بنام تعاونی اعتماد بتواند در پایتخت و در کلان شهرها حدودا انچه در مصاحبه گفته شد بیش از پانصد شعبه بزند و سپرده های مردم را دریافت کند؟

مشکل اصلی برمی گردد باردیگر عدم مدیریت درب انگ مرگزی و کسانی که حق دادن مجوز را دارند و مجوز صادر میکنند؟؟؟

اگر در یک شهر و یا در یک خیابان نیاز به ایجاد شعبه بانگی وجود دارد چرا از بانگ های معروف مانند بانک صادرات یا بانگ ملی و یا بانگ مسکن یا بانگ ملت و یا از بانگ هایی که سابقه طولانی و معتبر هستند از انها درخواست نمی شود در محل مورد نیاز شعبه دایرکنند؟

مشکل بعدی باز بر می گردد به مدیریت بانگ مرگزی که چرا به این موسئسات در درجه اول مجوز داده می شود یا کلا چرا نظارت در  موردنوع عملکرد انها به اجرا گذاشته نمی شود؟

حال سئوال مهمتر این است اگر شورای شهر انچه در قانون اساسی امده توسط شورای واقعی و منتخب مردم عاری از دخالت افراد صاحب قدرت و طالبان حفظ شرایط کنونی که دولت مرگزی همه قدرت را در اختیار باید در اختیار داشته باشد و رئیس بانگ مرگزی همه کاره بانگ های سرتاسر کشور باشد که یکی از  (خلاف های غیر بخشیدنی ان همان خارج شدن سه ملیارد دلاز از کشور شد)   همین کارها ادامه خواهد داشت و مردم در سردرگمی و احتمالا از دست دادن سپرده های خود خواهند شد.

مگر در دادگاه اختلاص از بیمه ایران و خارج شدن سه ملیارد دلار نشنیدیم که از همین مسئسات کوچک استفاده های غیر قانونی برای پول شویی و نقل انتقالات مالی شده بود بعد از این همه اعترافاتی که انجام شد پس چرا بانگ مرگزی به خود نمی اید؟

 و کمر بندها را سفت نمیکند و چرا با قوانین جدید و نظارتی این موسئسات خلاف کار را تحت پی گرد قانوین قرار نمی دهد اینجانب در مصاحبه امروزی شنیدم که بانگ یا موسئسه بنام اعتماد به یک بانگ دیگری تغیر نام داده و مصاحبه کنند که نماینده گویا بانگ مرگزی بود به مردم قول داد پول های انها بعد از تغیر دفترپه بانگی به انها باز پرداخت خواهد  شد.

 سئوال این است اگر شما مسئولین بانگ مرگزی از اول از زیر بنا کارتان را قانونی و به درستی انجام دهید نه خودتان رابه دردسر می اندازید نه پول های مردم در دست یک عده مجهول نام و هویت  گیر می افتد و بعد به دنبال تغیر موسئسه می روید و سعی می کنید این قالی را که به اب داده اید از اب بیرون بیاورید یا پرنده ای که از قفس مانند اقای اخباری پریده و این ندانم کاریها و عدم نظارت و مدریتی شما باعث شد به قطع رابطه بین  ایران و کانادا کی به خودتان خواهید امد؟

یکی از دوستان من که اخیرا از ایران امده بود می گفت در هر خیابان بانگها یا موسئسات ملی فراوانی دایر شده که به جز دو یا سه نفر دران مشغول بکار نبوده و انها در پشت میزهای خود نشسته بودند و با کاپمیوتر داشتند بازی رایانه ای یاتماشاس فیلم یا  عکسهای ...( به یقین نمی دانم نمی نویسم ) می کردند؟

ایا در کشوری که مسئولین ان سخن از مبارزه با نظام سرمایه داری می زنند این کار درستی ایست که در هر خیابان بانگ ها و موسئسات مالی دایر شوند که تعداد انها از بقالی ها زیاد ترند.

باردیگر پیشنهاد میکنم تا زمانی که  بخشی از قدرت از دولت به شوراهای واقعی با اختیار و منتخبین مردم در استانها انتقال نیابد و مردم در سرنوشت خودشان به روش جدید دخالت نکنند عدم مدیرتی در سرتاسر کشور مردم را با مشکلات فراوانی روبرود خواهد کرد.

دوم :  تا زمانی که مسئولان درک کنند که راه موفقیت امروزی تنها از دخالت مردم در امر سرنوشت خود می گذرد لا اقل بانگ مرگزی به هیچ موسئسه ای بدون دریافت سپرده  در پیش بانگ مرگزی اجازه فعالیت ندهد.

دادن مجوز در اساسنامه بانگ مرگزی  امده است ولی کدام دستها با کدامین هدف ها مجوز های روزانه یا لااقل ماهانه به بانگ هایی که در امر تولید و پیشرفت کشور دخالت ندارند ادامه فعالیت میدهد

ایا هر موسئسه یا بانگی که در تولید دخالت نداشته باشد به سپرده گذاران سود می دهد انهم با رقابت برای دریافت سپرده های مردم با سود بیشتر که هر روز این مسئله در تبلیغات در مکان های پر جمعیت و حتی در روزنامه ها و رسانه ملی هم تبلیغات به شدت ادامه دارد بجر ربا چه چیزی دیگری را می شود به ان نام گذاری کرد مگر در دین ما ربا حرام نیست؟

مسئولین بانگ مرگزی مسئول و مقصر این عمل غیر قانونی به نظر من هستند که اول مجوز صادر میکنند و بعد به عملکرد موسئسات مالی نظارت نمی کنند یا ناظرین می روند خدا می داند شاید بار د یگر بنویسم شاید با دریافت رشوه به عنوان هدیه از عملکرد غیر قانونی این گونه موسئسات چشم پوشی می کنند تا صدای مردم بلند نشود گویی کارها درست شدنی نیست.

در همین نوشته به مردم پیشنهاد می کنم پولها و سپرده های خودشان را در بانگ های معروف کشور سپرده گذاری کنند شاید چند درصد بهره بانگی از دیگر موسئساتی که جدیدا تاسیس می شوند سود کمتر باشد ولی اعتماد کردن به بانگ های قدیمی و قانونی لااقل سپرده های شما مردم اسیب نخواهد دید.

و به شما مردم پیشنهاد می کنم زیاد دنبال سود و بهره بیشتر نباشید ان کس که سود بیشتری به شماها در تبلیغات رامی دهد بدانید در زیرکاسه یک نیم کاسه هم شاید باشد.

در پایان این نوشته اگر جمع بندی کنیم:

اول مقصر بانگ مرگزی باید شناخته شود که بدون مجوز و بدون نظارت این موسئسات را دایر می کنند.

دوم : صادر کردن مجوز به موسئسات جدیدی است که بجای دایر کردن شعبه ای جدید در محلات و مراگز مورد نیاز می بایست از بانگ های معروف و قانونی در خواست ایجاد شعبه شود نه مراگزی که با اسامی جدید و افراد بدون نام و نا مشخص بدون اساسنامه یا بدون مجوز دارایی های مردم را بالا می بکشند و احتمال می رود بعدا نیز این کار یک فریبکاری باشد و با جمع اوری پول های مردم و تبدیل اسان ان به ارزهای خارجی از کشور فرار کنند و مردم اسیب مالی به دنبال ان اسیب روحی روانی بعد احتمال دارد با مخالفت با کل نظام و کسترش بی اعتمادی به نظام بانگی منجر شود.

از این کارها در کشور گویی هر روز اتفاقاتی می افتدو به یک روش عادی تبدیل شده است  اگر شبکه خبر این مصاحبه و خبر را نتشار نمی داد  اصل ماجرا را نمی توانستیم درک کنیم. 

 سوم: بعضی از مردم هم  نیر در این گونه مسایل مقصر هستند که عده ای به خاطر سود جویی پول های خود را با خوردن فریب تبلیغاتی به موسئسات و بانگ های غیر معروف و تازه تاسیس شده می گذارند.

ضرب المثلی وجود دارد که بیان ان در اینجا بی تاثیر نیست ان کس که موز می خورد باید پای لغزش ان نیز دوام بیاورد.

 طمع یکی از مسایل اخلاقی است که متاسفانه در مورد سودجویی گریبان گیر بعضی از  مردم ما شده است که می بایست در این مورد رسانه ملی فرهنگ سازی کند البته در همین نوشته از رسانه ملی تشکر میکنم که این مسایل را به اطلاع مردم می رساند.

یا علی و یا فاطمه زهرا ادرکنی 


  
  

باید در این نوشته به این مسئله مهم اشاره کنم احتمال دارد امریکا با ساخت و انتشار این فیلم به دنبال بهانه جویی است تا کشوری را مورد تهاجم نظامی قرار دهد و این احتمال از انجا سرچشمه می گیرد که فقط در میان اعتراضات اکثر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بر علیه اهانت به پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی مروج اخلاق انسانی و محبت و عزت وناجی مظلومین و نجات دهنده مردمان عقب مانده بسوی عدالت و پیشرفت می باشند چرا فقط در کشور لیبی اعضای سفارت امریکا کشته می شوند اگاهان ادعا دارند که امریکا درا ین عمل کشتار اعضای سفارت یا شریک بوده که توسط اعضای سیا و موساد انجام گرفته یا خودشان اجازه دادند تا عمل را به یازده سپتامبر دیگری تبدیل کنند که وزیر خارجه صهیونیست اندیش امریکا تظاهرکننده هایی که در دنیا به خاطر ساخت و انتشار فیلم موهن به خیابان ها امدند انها را اوباش معرفی کرد؟

گرچه صهیونیسم جهانی هنوز در دنیا به طور شفاف تشریح نشده و مردمان کشورهای غربی به سخنان مسئولینی که معتعلق یک درصدی ها می باشند هنوز گاها اعتماد می کنند.

دلیل این اعتماد کردن ها کار مداوم نزدیک به شصت سال شتشو دادن افکار جهانی برنامه ریزی شده از سوی نظام سلطه که همان ساختار سازی نظام سرمایه داری می باشد.

( بانگ و صنوق جهانی بازوان اقتصادی و پیمان نظامی ناتو که هرساله عضو بیشتری می گیرد).

نباید هیچ شکی در این مورد کرد که نظام سرمایه داری برای ادامه سلطه خود از نظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادی هر گز قدمی به دلخواه عقب نخواهد گذاشت.

برای اینکه بتوان با نظام سرمایه داری انحصاری در مورد فرهنگی مقابله کرد پیشنهاد می شود از موقعیت پیش امده که مردمان مسلمان اگاه تر شدند که نظام سرمایه داری حامی سرمایه دارهای بزرگ و بانگ ها و صاحبان کارخانه های اسلحه سازی می باشد کسانی یا دولت هایی که می خواهند از خطر تحمیل فرهنگی که نظام سلطه با اختیار داشتن رسانه های جهانی توان بسیار بزرگی را برای خود سالهاست که ایجاد کرده اند استفاده بهینه و برنامه ریزی شده انجام دهند.

 برای مقابله با این عمل و تحمیل فرهنگی که صد در صد  در روش تحمیلات فرهنگی توام به فریبکاری و تحریفت تاریخی  امیخته شده است ما لااقل در ایران مجبور هستیم به چند مسئله توجه جدی داشته باشیم.

اول : نظام سرمایه داری تنها مسلمانها را تحت فشار نگذاشته بلکه مسیحیان وقعی را نیز از چندین دهه گذشته با تحریف قوانین خدایی دین مسیحیت که در اکثر فیلم های ساخته شده هالیوود که صهونیتسها کنترل ان را در دست دارند را مشاهد کرد

در  مقابله با فیلم سازی یا کلا تهاجم فرهنگی نیز باید مردمانی یا سازمان های مختلف ضد نظام سلطه را نیز شریک داد که انها غیر مسلمان بوده و یا به ادیان دیگری تعلق دارند.و در راستای سیاست های جنگ طلبانه امریکا و اعضای متحد ناتو عمل نمی کنند.

 برای مقابله با افکار صهیونیستها و نظام سلطه و در حقیقت نظام سرمایه داری انحصاری با تشکیل یک اتحادیه یا هر نام دیگری می بایست با اساسنامه مشخص و به کمک تا حد توان کشورزها و دولتها و حتی سازمان های دیگر جهانی ایجاد کرد.

ریاست نم که در سه سال اینده بر عهده ایران قرار دارد این موقعیت بسیار گرانی ایست که ایران می تواند برای مقابله با فرهنگ بی اخلاق یا صد اخلاق نظام سرمایه داری مشترکا با ساخت فیلم ها و تبادل افکار در مورد طرح های اقتصادی یا توطئه سیاسی و به انحراف کشانید انقلاب های عربی نمونه ان را در مصر به صورت اشکار می شود مشاهده کرد به مقابله برخواست.

یکی از راه های که نظام سرمایه داری می تواند افکار لیبرالی یا تفکر نظام سرمایه داری به روش غربی ها را در اکثر کشورها از طریق فرهنگی به تهاجم نظام سلطه امکان سازی کند وابسته بودن سیاسی و یا اقتصادی دولتهای کشورهای مسلمان در جهان می باشد.

 ایران می تواند با ایجاد بانگ کشورهای غیر متعهد این مشکل را تا حدودی حل کند مثلا کشور پاکستان هر ساله به خاطر همکاری مبارزه با تروریسم میلیون ها دلار از امریکا کمک اقتصادی دریافت می کند که من مطمئن هستم اکثر این کمک ها یا نظامی هستند یا به جیب بعضی از افرادی می رود که بعد از چند مدت که از مقام های خود کنار گذاشته یا بازنشسته می شوند همان کمک مالی گرفته شده از از امریکا یا از طریق بانگ جهانی  رابه غرب منتقل کرده و از کشور خودشان فرار می کنند این شیوه می بایست متوقف شود یکی از راه های مقابله با این عمل اگر بانگ کشورهای نم ایجاد شود این بانگ وام ها را می بایست به دولت یا دولت و مجلس کشورها داده شوند تا افراد صاحب قدرت به تنهایی نتوانند این وام را از کشورخارج کنند یا در قسمت های نظامی هزینه کنند.

دوم:

پیشنهاد این است ایران می تواند با بکار گیری دانشمندانی که در غرب تحت فشار سیاسی هستند بخاطر افشای جنایات این کشورهای جنگ طلب را به ایران دعوت کنند و از دانش انها در شاخه های مختلف استفاده کنند.و بار دیگر این مهم باید در ایران نهادینه و فهمیده شود که نظام سرمایه داری برای خرید عناصر در قدرت در کشورهای مختلف هر روز به اقدامات خود دست می زند می شود باید راهکارهایی را در این مورد جستجو کرد و بکار گرفت.

نمونه ان فرار اخباری با سه میلیارد دلار از ایران را می شود مثال زد.

 برای اجرای طرح ها و پیشنهاد های  مختلفی که در اینده در این وب بلاگ نوشته خواهد شد انیجانب به طور جد از نظام ایران می خواهم ما در کشورمان مجبور هستیم و باید تحت امر قران که حکومت شورایی را مطرح می سازد را در کشور ایجاد کنیم تا توان مقاومت ملت ما بیشتر شود و بهانه های مختلف گاها ساخته شده غرب از دست انها گرفته شود ضمنا در همین نوشته خواستار ازادی کسانی هستم که به خاطر نوشتن مقاله یا اظهار نظر در رشته های مختلف مثلا مخالفت با خصوصی سازی یا غملکرد دولت در امر طرح رایانه ها مقاله یا سخنرانی کرده اند اگر در زندان هستند انها را ازاد کنید.

ما اگر در داخل کشور اول نتوانیم مشکلات مردم را حل کنیم در سطح جهانی قدرت و توانایی برای به اجرا گذاشتن طرح ها و پیشنهاد هاییکه تاکنون داده شود را نمی شود عملی کرد.

پیشنهاد خیلی مهمی در اینده در همین وب بلاگ نوشته خواهد شد انتقال قدرت مرگزی به شورای استانها و انتخابات در هر استان برای تشکیل شوراهای واقعی با دید باز و قدرت دادن به مطلق به شوراها که بتوانند مشکلات هر استان را خود منتخبین استانها حل کنند این امر می تواند دست دولت مرگزی را برای مقابله در طرح های کلان و اجرای انها و مقابله با تحمیلات فرهنگی و سیاسی منظور تحریم هاست را باز گذاشته و دولت با خیال راحت به ادامه کار با قدرت بیشتر می تواند به هدف های خود برای پیشرفت کشور و مبارزه با تحریم ها و مقابله با تحمیلات فرهنگی اقدام کند.

پیشنهاد بعدی که در اینده نزدیک نوشته خواهد بود در مورد تشریح اقتصاد مقاومتی می باشد که در ایران از سوی رهبری مطرح شده ولی قوانین و چه باید کردها هنوز برای مردم مشخص نشده است.

 

البته نوشته انتقال قدرت مرگزی به شورهای استانها نوشته دیگری می طلبد که در اینه در همین وب بلاگ ان را مورد مطالعه قرار دهید.

 


  
  

بر هیچکس در گیتی پوشیده نیست این مسئله که دنیای غرب با شکستهای پی در پی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی روبرو شده است.

و مبنی بر این اساس است که اغاز جنگ های بی پایان دول غربی به رهبری امریکا و صاحبان کارخانه های اسلحه سازی که تحت نام  مخفی ( قدرت نظامی ناتو)سازمان صهونیسم جهانی از مدت ها پیش سازماندهی شده اند در مقاطع مختلف بروز بحران های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی متحدا اقدام به اقدام به طرح هایی میکنند تا جامعه خودشان را از نکته ضعف های پیش امده به سوی مسایل دیگر از قبیل حادثه 11 سپتامبر منعکس کنند تا مردم کشورهای غربی را از نظر افکاری به مسایل دیگری انحراف دهند.

این روزها بر هیچ کس چه در غرب و شرق پوشیده نیست فریبکاری سازمان های صهیونیستی و مسیحیان تند رو و نو محافظه کار در انگلیس و فرانسه و امریکا وسران تر سرزمینهای اشغالی با بکار گیری انواع شگردها سعی دارند افکار مردمان کشورهای غربی که با رکود یا ورشکستگی اقتصادی روبرود شده اند را به سوی مسایل حاشیه ای و دروغین ولی در عین حال خبر ساز انحراف دهند.

غربی ها بخوبی با افکار مردم در کشورهای مختلف سالهاست که اشنایی دارند و نکات ضعف و قوت مردمان جهان و کشورها را سالیان درازی است مورد تحقیق قرار داده اند تا در زمان های مختلف با اقدامات مشخص بتوانند مردم جهان را فریب دهند.

به نظرمن ساخت فیلم های ضد اسلامی و یا فیلم های ماورای تصور از قبیل هاری پاتیر را می شود در ده سال گذشته را مثال اورد.

صهیونیسم جهانی را نباید ساده لوحانه تحلیل کرد.

انها در اکثر کشورها با سیاستمداران رابطه حسنه بر قرار کرده اند. مثلا یکی از اقداملات غربی ها که هنوز به در ذهن اکثریت مردم جهان شاید با تردید همراه باشد ترور شخصیتها توسط سازمان های امنیتی خود کشورها است در این مورد و دلایل ان چند مثال اتفاق افتاده می اورم

مثلا در افغانستان وقتی امریکا می خواست به دلیل مبارزه با تروریسم حمله نظامی کند انها سازمان ها و افراد شناخته شده رابخوبی مورد برسی قرار داده بودند و در افغانستان با ترور شاه مقصود توانستند برادران مشکوک و کار کشته و تحصیل کرده غرب را که حامد کرزای و برادران وی می باشد را برسر کار و قدرت بیاورند تا بتوانند با همراهی انها کشور افغانستان را برای ایجاد پایگاه های نظامی برای دراز مدت تبدیل کنند.

یا مثال پاکستان: انها همسر سیاستمدار رئیس جمهور کنونی را با بکار گیری سازمان امنیتی کشور پاکستان که اکثرا تحت نظر سازمان سیا و ام ای سیکس سازمان جاسوسی انگلیس اداره می شود توانستند ترور کنند تا مرد بی سودی مانند زرداری را به جای وی بنشانند تا بتوانند کشور پاکستان را که ما شاهد عملیات کشتار شمال ان کشور که هم مرز با افغانستان استت راشاهد باشیم.

غربی ها همه کارهایشان و اقدامتشان را از روی مطالعه و با بکار گیری افراد مزدور و مقام پرست و پول دوست عملی میکنند و مخارج سنگینی را نیز پرداخت میکنند.

هالیوود مرگز فرهنگی و شستشو دهند افکار جهان به شمار می اید اکنون که جنگ طلبی غربی ها توسط اعضای ناتو هر روز در کشور های اسلامی رو به کستزش است اقدام به ساخت فیلم ضد اسلامی و توهین امیز به حضزت محمد کرده اند این اولین فیلم ساخت هالیوود نبوده و نمونه فیلم دیگر ساخت هالیوود فیلم سیصد را می شود در این رده قرار داد یا کاریکاتورهای توهین امیز حضرت محمد ع در اورپا را می شود در اینجا بیان کرد که این عملکرد سالها ادامه خواهد داشت.

سئوال این است ایا مسئولینی که این فیلم ها را تحت عنوان ازادی فیلم سازی به فیلم سازان عضو سازمان جهنمی صهوینست جهانی که از کشورهای اورپایی گرفته تا اسلامی نمی دانند عکس العمل مسلمانها با مشاهده این فیلمها چه خواهد بود؟

جواب این سئوال به نظر شخصی من این است انها کاملا بر عکس العمل مسلمانها با مشاهده چنین فیلم هایی اشنایی دارند مبنی بر سیاستی که پیشه کرده اند و اوضاع حهان را می خواهند اشفته کنند و اسلامی هراسی را کسترش دهند این نوع فیلم ها را تهیه و با دقت کاملا مطالعه شده درست میکنند و در زمان های مخصوص انها رابه نمایش جهانی می گذارند.ارزوی فیلم سازان و اداره کننده های پشت پرذده همین قیام مبت ها برعلیه این نوع فیلم هاست که تفسر ان به دراز می کشد....

اما سئوال این است ایا با کشتن امریکایی ها در لیبی و یا به اتش کشیدن پرچم امریکا و رژیم صهوینیستی غربی ها وسازمان های تروریستی انها از ساخت فیلم های توهین امیز خود داری خواهند کرد؟

جواب به نظرمن این است انها با کشته شدن امریکاییها در لیبی یا تظاهرات کسترده مردم مسلمان به هدف خود به نظر خودشان می رسند.

این مسئله یک عمل چند جانبه ای می باشد.

اولا تظاهرات مردم در جهان کار ناشایستی نیست انها به حق می بایست در مورد توهین به مقدسات خودشان اعتراض کنند ولی راه چاره عملی و علمی که هدف انها را بطور اثر گذار خنثی کند چیست؟

من چند دقیقه از فیلم جدید توهین اموز که با عمل کرد زن اشویی مخرب و دروغ نشان داده می شود را مشاهده کردم ولی ایا می شود فیلم واقعی ده سال پیش که واقعا در کاخ سفید اتفاق افتاد و همه ان را می دانند نمی شود فیلمی در این مورد ساخت؟

مثلا وقتی اقای بیل کلینتون رئیس جمهور امریکا بود و هر هفته یکشنبه ها به کلیسا میرفت و رسانه ها تصاویر وی را درکلیسا نشان می دادند ولی  وی در کاخ سفید که به تعریف مقامات امریکا محل مقدسی به مردم امریکا بشمار می اید وی با یک خانمی جوان به عملکرد غیر اخلاقی مشغول می شود و خودش نیز بعدا به ان اذهان و اعتراف میکند و همه مردم جهان و مخصوصا مردم امریکا ان را بخوبی می دانند نمی شود فیلمی در این مورد ساخت؟

 

 

 

اگر امریکا در لیبی سه دیپلمات خودش را در بن گازی از دست میدهد شما فکر میکنید امریکا وسازمان های مخوف و تروریستی صهوینیستی به ان سه نفر دیپلمات اهمیت می دهند به نظر من هر گز در این مورد شما کشته شده های  نیروهای امریکایی و فرانسوی یا کانادایی  روزانه در افغانستان را در نظر بگیرید یا کشته شده های جنگ امریکا برعلیه عراق را مد نظر بگیرد هزاران نفردر جنگ عراق وافغانستان از نیروهای امریکایی کشته و بیش از یکصد هزار نفر مجروح شده اند برای سازمان های جاسوسی و تروریستی غربیها وجود و کرامت انسانی و حیات انها مهم نیست مهم این است انها بتوانند خشم مردمانی را به انجایی برسانند تا طرح های بعدی خودشان را با بهانه قرار دادن خطر کسترش اسلام به سرانجام برسانند.

 عمل کرد تروریستی یک مسیحی مذهب در امریکا از سایت http://en.wikipedia.org/wiki/Oklahoma_City_bombing

 

بمب گذاری در شهر اوکلاهما، یک بمب گذاری تروریستی در P. آلفرد Murrah ساختمان فدرال در مرکز شهر اوکلاهما سیتی در تاریخ 19 آوریل 1995 بود. مخرب ترین اقدام تروریستی در خاک آمریکا باقی خواهد ماند تا 11 سپتامبر 2001. انفجار اوکلاهما ادعا کرد 168 زندگی می کند، از جمله 19 کودک زیر 6 سال [1] و مجروح شدن بیش از 680 نفر شده است. [2] این انفجار تخریب شده و یا آسیب دیده 324 ساختمان در داخل شعاع شانزده بلوک، نابود و یا سوزانده 86 اتومبیل و را درهم شکست شیشه در 258 ساختمان در این نزدیکی هست. [3] [4] بمب به اند ایجاد می شود در حداقل دلار 652 میلیون ارزش از آسیب تخمین زده می شد. [5] تلاش های امداد و نجات گسترده شد محلی، ایالتی، فدرال و سازمان های سراسر جهان در پس از انجام بمب گذاری، و کمک های مالی قابل توجهی از سراسر کشور دریافت شد. آژانس مدیریت اضطراری فدرال (FEMA) فعال یازده جستجو و نجات شهری خود نیروهای ضربتی، متشکل از کارگران نجات 665 که در عملیات نجات و بازیابی با کمک شده است. [6] [7]

ظرف 90 دقیقه از انفجار، تیموتی مک وی توسط اوکلاهما امور خارجه چارلی سپاهی آویز برای رانندگی بدون پلاک متوقف و بازداشت غیرقانونی حمل سلاح [8] [9] شواهد قانونی به سرعت مک وی و تری نیکولز به این حمله مرتبط. نیکولز دستگیر شد، [10] و در عرض چند روز هر دو متهم شدند. مایکل و Fortier لری بعد از آن به عنوان همدستان شناسایی شدند. مک وی، آمریکا نیروهای شبه نظامی هوادار جنبش که جانباز جنگ خلیج (فارس) بود، یک کامیون پر از مواد منفجره رایدر پارک شده در مقابل ساختمان منفجر شده بود. شرکت مک وی، دسیسه، تری نیکولز، در آماده سازی بمب کمک کرده بود. انگیزه نفرت خود را از دولت فدرال و خشمگین از آنچه او به عنوان mishandling خود را از محاصره Waco (1993) و روبی حادثه ریج (1992) درک مک وی به پایان رسیده است، حمله خود را به همزمان با سالگرد دوم از آتش سوزی های مرگبار که به پایان رسید محاصره در Waco. [11] [12]

تحقیقات رسمی، شناخته شده به به عنوان "OKBOMB"، بزرگترین مورد تحقیقات جنایی در تاریخ آمریکا بود، عوامل FBI انجام 28،000 مصاحبه، سرازیر 3.5 تن کوتاه (3.2 T) از شواهد، و نزدیک به یک میلیارد قطعه از اطلاعات را جمع آوری [13] [ 14] [15] بمب افکن در سال 1997 محاکمه و محکوم شدند. مک وی در تاریخ 11 ژوئن سال 2001 توسط تزریق کشنده اعدام و نیکولز به زندگی در زندان محکوم شد. مایکل و Fortier لری شهادت در مقابل مک وی و نیکولز، مایکل ناکامی برای هشدار دادن به دولت ایالات متحده به 12 سال زندان محکوم شد، و لری مصونیت از پیگرد قانونی در ازای شهادت خود را دریافت کرد. همانطور که با حملات تروریستی دیگر در مقیاس بزرگ، نظریه توطئه، اختلاف ادعاهای رسمی و ادعا دخالت مرتکبان اضافی.

به عنوان یک نتیجه از بمباران، دولت آمریکا تصویب مرگ قانون ضد تروریستی و موثر مجازات سال 1996، که در آن استانداردهای لازم برای حکم جسم در ایالات متحده سفت، [16] و نیز قانون طراحی شده برای افزایش حفاظت در اطراف ساختمان دولت فدرال برای جلوگیری از آینده حملات تروریستی است. در 19 آوریل سال 2000، بنای یادبود ملی شهر اوکلاهما در محل ساختمان فدرال Murrah اختصاص داده شده بود، بزرگداشت قربانیان بمب گذاری شده است. خدمات یاد سالانه در همان زمان از روز را به عنوان انفجار اصلی رخ داده است برگزار می شود

 

همان چند ماه پیش یک فرد اروپایی مگر نزدیک به یکصد نفر را در یک بمب گذاری از مسحیان را نکشت؟

ترجمه:

ایا مگر شخصی از کشورهای اروپایی به عمل کردزشت و غیرانسانی تروریستی اقدام نکرد؟

این ها همه حکایت ازان دارد که می بایست در این موارد صبر حوصله کرد و جواب مطلوب و قابل اثر گذاری و خنثی سازی فتنه اندازان صهیونیستی را پی گیری کرد.

به نظر من فیلم سازان توانای ایرانی با بکار گیری هنرمندان صاحب نام حتی امریکایی و عربی و اروپایی و با پرداخت هزینه انها فیام هایی رابسازند و مثلا زندگی حضرت محمد انگونه که حقیقت دارد را به مردم جهان نشان دهند.

نیاز امروزی کشورهای خاورمیانه و جهان صلح است نه عملیات تروریستی و خشونت زیرا انچه غرب این روزها ازده سال پیش یا زودتر به این فکر افتاده همان شگرد انگلیس است که اب را گل الود کن تا ماهی بگیری ولی این گل الود کردن اب به زیان انها تمام خواهد شد زیرا مردم در غرب به شگردها و فریبکاری های دول غربی تا حدودی اشنایی و پیدا کرده اند و تا حد معینی به شیوه های بکاری گیری فریب افکار عمومی در غرب و جهان اشنا شده اند.

دلیل اینکه من پیشنهاد می کنم از هنر مندان عربی و غربی و حتی چینی استفاده شود این است که اگر فیلمی در موارد و موضوعات مختلف ساخته شود به خاطر شرکت و بازی هنرمند هالیوودی می تواند در غرب و شرق نیز اکران شود.

تروریسم یک عمل محکوم شده در سطح جهان است توسط هر کس و هر فرد یا گروه یا دولتهایی که تروریسم را راه فریب و انحراف افکار مردم جهان بکار می گیرند امروزه انها هیچ ابایی از گفتن و کمک کردن ترویستی در سوریه ابایی ندارند زیرا انها تفکر زمان پنجاه سال پیش را در نظر دارند نمی شود افکار پنجاه پیش را به این همه رسانه در دست مردم جهان عملی کرد.

به خاطر اینکه این نوشته نیازمند نشریح و توضیح زیاد می طلبد اینجانب به این نکته کفایت می کنم که می بایست جواب ساخت فیلم های غربی که تحت نظر سازمان های صهوینستی نوشته و پرداخته و کارگردانی و ساخته می شود این است که ما سوژه های فراوانی در دست داریم تا مردم جهان را با ساخت فیلم هایی که اتفاق انها توسط مسیحیان و یهودیان در سرزمینهای اورپایی و حتی امریکا تفاق افتاده است را پی گیری شناسایی با تطبیق دادن زمان و با استفاده از هنرامندان جهانی به ساخت فیلم ها به پردازید والا تظاهرات و نشان دادن خشم  خشک و خالی به نظرمن گر چه مفید است ولی بعد از دو سه هفته از تیتر اخبار کنار می رود ولی فیلمی که به پیامبر اعظم حضرت محمد ص ساخته شده به عنوان یک اثر شاید در مراگز مختلف جایزه هم دریافت کند زیرا ما تجربه موشک باران ناور امریکایی را داریم که با زدن هواپیمای مسافربری ایرانی را در اسمان ابی و نورانی همیشه خلیج فارس را در پرونده کشورمان  که نتیجه این عمل غیر انسانی و خلاف قوانین جهانی چه شد؟

بیش از دویست نفر کشته و خانواده های انها را دغدار کرد ولی در عوض مقامات امریکایی به فرمانده نظامی که دستور شلیک موشک ها را به هوپیمای مسافر بری را داده بود مدال افتخار دادند این عملکرد دولت امریکا در برابر تروریسم فضایی ایست در نتیجه اهانت و ساخت فیلم های توهین امیز به مقدسان مردم جهان کار دیروز و امروز نیست اخرین جمله اینکه سازمان های صهونیستی اگر دقت کنید از چهل سال پیش وقتی با مسیحیان تند رو اتفاق نظر و قرارداد خودشان رابر علیه دیگر مسیحیان محکم و استوار و بر قرار کردند در نود درصد ساخت همه فیلم های هالیوودی به کلیساها و در حقیقت به مسحیان وقعی توهین می کنند.

ولی چون ساختار هالیوود مردم را چنان شستشوی مغزی داده است مردم در امریکا با شنیدن تجاوز جنسی بعضی کشیشش ها به بچه ها دیگر به فکر اساسی تر تفکر نمی کنند البته اینجانب معتقد هستم اکثر اخباری که در مورد تجاوز جنسی از سوی کشیش ها در غرب انجام گرفته یا می گیرد دروغی بیش نیست و هر هفته شما در رسانه ها غربی از این گونه اخبار می شنوید تا مسیحیان واقعی را خانه نشین و دین مقدس مسحیت را خوار نمایند تا به اهداف خود برسند .

این روزها همه فیلم ها که انواع وشگلهای مختلفی به خود گرفته شما فیلمی پیدا نمیکنید که دین مسحیت و به کلیساها حمله و توهین نشود دلیل این اهانت ها و انتشار اخبار تجاوز جنسی به کودکان توسط کشیش ها این می شود که در غرب کلیساها بسته و خالی از مردم می شوند و صهونیستهای امریکایی که هالیوود را در اختیاردارند داستان های تورات را تحریف کرده و به خورد مردم می دهند.

اگر شما به فیم ( ال CID) و فیلم ده فرمان ساخته هالیوود با دقت و به گفتگوها و دیالگوئیکه در فیلم بکار رفته گوش و نگاخه با بصیرت کنید متوجه می شوید که این فیلمها در سال های بعد از سال 1330 هجری قمری در امریکا هدفمندانه ساخته شده اند نتیجه این است که برای سازمان های صهوینسی که این روزها در امریکا به یک درصدهای حاکم معروف شده اند دین مسحیت واقعی و اسلام یا دیگر ادیان فرق نمی کند انچه مهم است به مقصد رسانید هدف غیر مشروع صهونیسم جهانی است.

چند عکس از فیم ال cidو فیلم ده فرمان را مشاهده کنید و این فیلم ها را بازنگری کرده و انچه این فیلم های خواسته بودند به مردم غرب تلقین شده را می توانید به وضوع مشاهده کنید.

 

 

تصویر فیلم ده فرمان                                                                                     تصویری از فیلم ال سید


91/6/23::: 9:26 ع
نظر()
  
  

اینجانب طی سالیان دراز عمل کرد تیم ملی و بازی ان و اوردن سر مبیان خارجی را تحت نظر داشته و چون علاقمند به ورزش فوتبال نیز هستم سعی کردم گاها مطالبی را که به نظرم برای سربلندی فوتبال ایران مخصوصا تیم ملی که در ایران بیش از می شود گفت هفتاد میلیونی هوادار دارد را بنویسم

باخت دیروز تیم ملی به تیم ملی لبنان باردیگر نشان میدهد مشکل تیم ملی یا تیم های لیگ برتر مسئله مربی خارجی یا داخلی نیست.

مشکل اصلی تجاری کردن و متاسفانه تجاری شده تیم های در جهان و در ایران می باشد.

مشکل اصلی تفکر بازی کنان می باشد اینجانب اعتقاد دارم اکثر اعضای تیم ملی می بایست بازنشسته شوند و مخصوصا پیشنهاد می کنم از شهرستانها عضو گیری با دقت و مطالعه عضو گیری شود.

باز شدن مدارس و قبول کردن دانش اموز در رشته فوتبال

اجازه ندهید هیچ عضو تیم ملی به کشورهای عربی یا اروپایی رفته و بازی کند و الا تفکر وی تغیر ناپذیر خواهد بود و او با غرور جوانی خودش و با دریافت دلار های عربی تاثیرات منفی رابه اعضای دیگر تیم انتقال خواهد داد.

تجربه ثابت کرده هر عضو تیم از همه تیم های کشور به کشورهای عربی یا اروپایی رفته و بعد باز گشته به ایران از ان پس دیگر حتی در تمرینات تیم شرکت نکرده و به حرف و سخنانان مربی  تیم نیز گوش فرا نمی دهد نمونه ان در ایران را شماها از من بهتر می دانید.

یکی از مشکلات اساسی که در ده سال گذشته در ایران رواج پیدا کرد دایر شدن مدارس اموزش فوتبال بود  صادر کردن مجوز از طرف مسئولین دولتی مشکلی است که این اموزشگاه ها با دادن وعده و قول هایی مانند اینکه اگر فرزند شما در اموزشگاه ما دوره ببیند احتمال بازی در دو تیم معروف مانند پیروزی و استقلال حتمی است و شانش انها در ورود به این دو تیم بالا می رود و متاسفانه این اموزشگاه ها با تبلیغات غیر نظارتی و گاها با دور زدن مراحل قانونی توانسته اند فرهنگ پول پرستی و رسیدن به جایی که بتوانند وارد تیم های دسته اول یا لیگ برتر شوند را در ده سال گذشته در ایران تبلیغ و ترویج و نهادینه کنند.

حقیقت امر این است مسئولان کشور نیازمند تغیر اساسی در مورد کل ورزش و رشته های مختلف هستند.

تجاری کردن ورزش کار شرکت های غربی می باشد متاسفانه در ایران کسانی هستند در رشته ورزش نیز فتوکپی روش غربی را انتخاب و به عمل و اجرا گذاشته می می گذارند زیرا از این طریق میلیون ها شاید میلیاردها تومان نصیبششان میشود و این روش غلط و تجاری کردن ورزش کار درستی نیست.

اما زمان تغیر کرده از اول نبوده و نیست و باید چاره ای نسبت به اوضاع کنونی جهانی و مخصوصا منطبق با فرهنگ ایرانی انجام داد.

به نظرمن امکان برگشت به عدم تجاری سازی در ورزش در کشور مخصوصا فوتبال وجود ندارد.

یکی از رها هایی که به نظرم می رسد خصوصی سازی کل ورزش باشرایط نظارتی  و واگذاری یا فروش تیم های بزرگ به افراد یا سازمان ها یا کارخانه ها داخلی ایرانی  می باشد.

اگر در این کار عجله نکنیم و طرح هایی  با استفاده کردن از کسانی که واقعا فن ورزش و فوتبال را می دانند و نمی خواهند از طریق فوتبال به مقام یا پول و ثروت برسند که اینگونه افراد گویی در ایران و درجهان این روزها به کیمیا تبدیل شده اند و کار بسیار مشکلی می باشد می بایست طرحی تازه و نو به اجرا گذاشته شود و الا مشکل اصلی که به نظر من دولتی بودن تیم ها و مخصوصا مشکل بزرگتر دلال بازی این حرکت خیا نتکارانه ملی من نام می گذارم ادم های مدعی و ریش دار گذاشته و تسبیح بدست ولی در دل رسیدن به ثروت و بعد قدرت و خرید و فروش بازی کنان گاها مغرور ایرانی همچنان به ورزش کشور ضربه خواهد زد.

انجانب به مسئولان ورزشی پیشنهاد میدهم کار ورزش و مخصوصا فوتبال را بسیار جدی بگیرید 

فوتبال می تواند در صورت عدم طراحی صحیح و ادامه شرایط کنونی برای کشور در سطح سیاسی فاجعه بار باشد.


91/6/22::: 8:31 ع
نظر()
  
  

اعلام نام دومین فیلم برای دوستانی که می خو.اهند تفکر و پیام این فیلم را تشریح کنند

این فیم در سال 1332 ایرانی  در هالیوود توسط صهیونیستها ساخته شدو پیام اصلی ان بوجود اوردن ترحم به مردم یهود بود و بقیه ان را شماها دانشجویان عزیز در رشته فیلم وسینما تشرح کنید.در پیام اصلی ان به نظر من به وجود اوردن ترحم و تحریک احساسات  مردم جهان و مخصوصا در میان مردم کشورهای غربی و امریکا ساخته شد.

اینجانب نام های انگلیسی و در صورت امکان اسامی فارسی انها را در این وب بلاگ انتشار خواهم داد و این وظیفه شما دوستان و خوانندگان می باشد تا بتوانید با مشاهده فیلمها بتوانید کلمات و اهداف فیلم ها که توسط متخصیصین صهونیست در زمان های مناسب نسبت به اوضاع و شرایط نزدیک شدن به تسخیر قدرت در غربو مخصوصا امریکا ساخته شده اند را بتوانید تشریح کنید و در داخل کشور در روزنامکه ها و یا در وب بالکهای خودتان به اطلاع مردم برسانید

اینجانب نمی توانم همه این فیلمها را که مانند زنجیر گونه به هم پیوسته و فقط یک مسئله یا یک اندیشه و یک تئوری را دنبال میکنند را تشریح کنم یعنی زمان کافی ندارم ولی سعی خواهم کرد با اعلام اسامی فیلم ها و دلیل ساخت فیلم ها و بر داشت بیننده از ان فیلم ها یا به بیان دیگر پیامی که این فیلم ها دارند را مشخص کرده و از شما خواننده عزیز می خواهم این فیلم ها رامشاهد کرده و انها را و پیام های انها را تشریح کنید

تا شاید بتوانیم دلایل عدم دخالت مردم در غرب و سکوت انها در برابر جنایات این رزیم جعلی برای جلو گیری از نسل کشی مردم فلسطین و وعده دروغین سرزمین مقدس برای قوم یهود را تشریح کنیم که چگونه صهیونیستها توسط ساخت فیلم های به خصوص توانستند دین یهود یان را تحریف کنند و به مردم غرب عقیده دروغین خود ار تحمیل کند.

 

 


91/6/19::: 5:10 ع
نظر()
  
  

نوشته اینده:

لازم دانستم به این نکته اشاره کنم که نتوانستم نام فارسی فیلم زیر را پیدا کرده که از اسم انگلیسی استفاده نکنم.

اهمیت و درک قدرت فیلم های سینمایی بر مردم و تغیر عقیده انها نسبت به یک اندیشه ای که ما این روزها ان را صهونیسم جهانی می شناسیم  بیانگر دور اندیشی صهونیستها از سال های خیلی پیش در امریکا و انگلیس و کانادا و اورپا شروع شده بود....

 

نوشته و تحلیل قیلم هالیوودی به نام { ال CID }که هالیوود در سال 1340 ایرانی یعنی 51 سال پیش در امریکا با هنر نمایی دو تن از معروف ترین هنر پیشه های ان زمان در امریکا یعنی چارلزیستون ( charles hesten)و صوفیا لورین (Sophia Loren) ساخته شد تشریح کوتاه این فیلم می تواند با مسایلی برای خواننده روشن سازد و شگردهای بکار گرفته در فیلم ها را می شود از بین گفتارها وبیسرون کشید و انها را نسبت به زمان خودش تجزیه تحلیل نمود مثلا در فیلم ی که در اینده شما شاهد تحلیل ان خواهید بود مشاهده می منید که 51 سال پیش فیلم

(ال cid ) در زمان خودش با در نظر گرفتن اوضاع ان زمان چکونه هالیوود فیلمی را با ضمینه سازی اشکار می سازد و بری فیلم های بعدی ذهن بیننده را اماده میکند که در تحلیل این فیلم در اینده مسایل مهم ی را شما عزیزان مطالعه خواهید کرد.

به عنوانتم ثال  دو دسته کردن مسلمان ها و خوب و بد نشان دادن انها و حمایت اولیه صهیونیستها از مسیحیان را به نمایش یگذارد ولی در سالهای بعد که روابط دوستانه مسیحیان یا یهودیان نثبیت می شود هالیوود با ساخت فیلم هایی حمله به کلیساها و بی احترامی به کشیشک ها و گاها انفجار در کلیساها رادر فیلم های خود را به نمایش می گذارد تا کلا بتواند مسیحیان تند رو و حامی خود را که در عصر حاضر به صهونیسم مسیحی و یهودی تبدیل شده است وکلیساها خالی شده اند و در امریکا از اعتبار افتاده است را نهادینه کند

 


91/6/15::: 6:24 ع
نظر()
  
  

با سلام:

نوشته اینده:

اهمیت و درک قدرت فیلم های سینمایی بر مردم و تغیر عقیده انها نسبت به یک اندیشه ای که ما این روزها ان را صهونیسم جهانی می شناسیم  بیانگر دور اندیشی صهونیستها از سال های خیلی پیش در امریکا و انگلیس و کانادا و اورپا شروع شده بود....

نوشته و تحلیل قیلم هالیوودی به نام  ال CID که هالیوود در سال 1340 در امریکا با هنر نمایی دو تن از معروف ترین هنر پیشه های ان زمان در امریکا یعنی چارلزیستون ( charles hesten)و صوفیا لورین (Sophia Loren) ساخته شد تشریح کوتاه این فیلم می تواند با مسایلی روبرو شود که دو دسته کردن مسلمان ها و حمایت اولیه صهیونیستها از مسیحیان را به نمایش یگذارد ولی در سالهای بعد که روابط دوستانه مسیحیان یا یهودیان نثبیت می شود هالیوود با ساخت فیلم هایی حمله به کلیساها و بی احترامی به کشیشک ها و گاها انفجار در کلیساها رادر فیلم های خود را به نمایش می گذارد تا کلا بتواند مسیحیان تند رو و حامی خود را که در عصر حاضر به صهونیسم مسیحی و یهودی تبدیل شده است وکلیساها خالی شده اند و در امریکا از اعتبار افتاده است را نهادینه کند

گرچه نوشته زیر بخشی از یک رمانی است بنام فرار از برلین که به دلایل مختلفی مایل نبستم ان را منتشر کنم.

انچه در زیر می خوانید خلاصه خیلی کوتاه از بخش کتاب فوق است

جوانی نزدیک به 22 ساله در سالهای بعد از شصت ایرانی قولی که به پسر عمویش داده بود که یاهم به امریکا رفته و به ادامه تحصیل بروند داستان شروع می شود که پسر عموی وی به خاطر وضع خوب پدرش که دلار در ان سال 1355 حدودا 35 ریال بود توانست پسرش را به امریکا اعزام کند ولی نویسنده به خاطر نظرلات سیاسی و تغیر روش زندگی و فکری ان زمان نتوانست به پسر عمویش در ان سالها برسد.

اما حدودا هفت سال بعد وی که احساس می کرد دیگر زمان ان فرا رسیده به عهدی که با پسر عمویش بسته بود وفا کند و با فروش همه وسایل خود و کمی هم کمک از پدر و مادر حدودا با 1725 دلار ایران را به سوی ترکیه ترک کرد.

ماجراهای ترکیه و سرگذشت نویسنده که چکونه اتفاق افتاد که وی توانست بعد از سه سال از ترکیه به امریکا برود را شاید در کتاب فرار از برلین بعدها به خوانید ولی انچه مهم است این نکته که چه مسایلی باعث شده بود جوانان ان دوره یا این دوره اکثرا ارزو دارند به امریکا رفته که اکثرا بهانه ادامه تحصیل دارند ولی وقتی به ان سرزمین یا بهتر بنویسم سراب رسیدن به ارزوهای وارد شدن بدون کنکور به دانشگاها و سرزمین خوشبختی را در سر می پرورانند ولی وقتی به امریکا می رسند همه چیز گویی فقط در فیلم های ساخت هالیوود که اکثرا توسط شرکت های صهیونیستی و در بهترین هتل ها که برای مردم تلقین می کنند که این مکانها منازل مردم هستند و هزاران فریبکاری و انواع و شیوه های مخصوص به خود که توضیح انها خارج از این نوشته است.

نویسنده معتقد است بعد از رسیدن به امریکا در سال 1365 با هزاران  مشکلی که هر کس نمی تواند ان مشکلات را تحمل کند خودش را با دنیای دیگر و ان چیزها و قولها و از ان فیلمها در میان ملت امریکا خبری نبود  روبرو می شود.

ما در زمانی که در ایران زندگی می کردیم و فیلم های امریکایی را مشاهده می کردیم که اکثرا در زمان رژیم سابق بوده است در سن نوجوانی و جوانی برای خودمان چه طرح ها و نقشه ها نمی کشیدیم.

نویسنده بعد ازسه سال زندگی در امریکا و با یاد گیری اندکی از زبان انگلیسی که بتواند کمی با مردم گفتگو کند و بتواند به تنهایی به خرید روزانه برود می گوید انچه من در غرب دیدم چیزی نبود که من نمی دانستم زیرا چند بار کتاب جلال ال احمد که بنام در غرب خبری نیست را خوانده بودم ولی حقیقت این بود که من مفهوم و معنی کتاب جلال را نفهمیده بودم حق دارد وی در ان زمان تنها 15 ساله بوده که نمی شود از یک فرد با سن کم انتظار داشت در برابر فیلم های نوشته شده دانشمندان اتاق فکری نظام امریکا جوان 15 ساله جکونه می تواند مسایلی که جلال ال احمد در کتاب در غرب خبری نیست را تشرح میکند  را درک کند.

شاید اگر روزی خداوند لطف کند و زمان و مهلت عمر عطا نماید اگر کتاب فرار از برلین چاپ شود شاید کمی بتواند برای جوانان امروزی کمی یا اطالعات به روز شده ای را انتقال کرده باشد تا جوانان نیز بدانند حقیقتا در غرب خبری نیست البته خیلی خبرها وجود دارد ولی بیرون کشیدن حقایق و پی بردن به ریشه انها برای جوانان بسیار مشکل می تواند باشد. نویسنده می گوید سخنرانیهای مسئولین نظام امریکا و انچه من در فیلم ها دیده بودم و  انچه در خیابانهای امریکا شاهد بودم فرق بین زمین تا اسمان بود احساس می کردم در اوایل به سرم کلاه رفته است چندین ماه مات و مبهوت بودم ولی دانشگاها هستند و لی برای من و همسال من نیستند انها برای بچه های پولدارها می باشند و یا کسانی که می خواهند برای کشورشان خیانت کنند ولی من با خیانت به کشورم هرگز مایل نبودم و نیستم به دانشگاه بروم در انگونه دانشگاها برای من چه علمی را خواهند به انگونه جوانان یاد بدهند  علم جاسوسی یا علم فیزیک یا پزشکی که می دانید در امریکا تحصیل یک ساله در یکی از دانشگاه های درجه سه در رشته پزشکی بالای 12000.00 دلار می باشد ان زمان هر ساعت کار فقط 5 دلار بود که نمی شد ادم شکم خودش را سیر کند تبعض نژادی در امریکا ان روزها غوغا می کرد حال مشاهده می کنید این روزها چه خبر است مردم از ترس دولت امریکا نمی توانند به هم حتی ایمیل بفرستند یا مخالفتی بکنند

متاسفانه مردم امریکا می شود گفت اکثرا ادم های بدی نیستند ولی در میان انها خوک صفت ها  وگرگ صفت نیز پیدا می شوند .

در هر صورت امیدوارم روزی برسد کتاب  فرار از برلین که فرار من از برلین شرقی به المان غربی در اوخر دهه 1362 بوده است را روزی انتشار دهم تا کسانی که امریکا یا غرب را کشورهای معجزه گر یا دنیای زیبایی ها می دانند را از نزدیک و با دلایل شخصی که بیش از سی سال در غرب زندگی کرده و می کنم به شماها تقدیم کنم.

دوستان عزیز در پایان این نوشته خیلی کوتاه یاد اوری میکنم اگر کسانی بخواهند به رقص و شراب خواری کارهای غیر اخلاقی که کلا با فرهنگ اصیل ما ایرانیها مخلفت اشکار دارد بیایند بلی این کارها در غرب و مخصوصا در امریکا فراوان است و از طرف دولت نیز حمایت همه جانبه می شوند تا مردم کار کنند و عصری به میخانه رفته درامد روزانه راخرج تن فروشان و نوشیدن ویکسی و شرابخواری صرف کنند بهترین جا کشور امریکا و دیگر کشورهای غربی ایست ولی اگر کسی بخواهد بدون داشتن کمک مالی کافی به امریکا بیاید و فکر کند روزها کار می کند و شبها درس می خواند این یک سرابی بیش نیست.

امریکا سرزمین بسیار وسیع و سرزمین عجایب تاریخ بشریت است.

البته بستگی دارد فطرت ادمی چه باشد.

نویسنده در سخنانی که با من داشت می گفت در جواب این سئوال که چرا از امریکا رفتی یک جمله گفت که مرا بسیار تحت تاثیر ان جمله قرار داد

* من هر لقمه نانی که به دهانم می گذاشتم احساس می کردم قطره خونی از مردمان ویتنام و کره و ژاپن و ایران و عراق و از کشورهای امریکای لاتین و قاره افریقا را در داخل لقمه خود را احساس می کردم.

به خاطر همان بود که تصمیم گرفتم در سال 1369 از کشور امریکا خارج شوم و از امریکا در همان سال بیرون رفتم.

به نظر نویسنده زندگی کردن تنها خوردن و خوش گذرانی و شکم سیر کردن های روزانه نیست زندگی برای او یک هدیه اللهی ایست که برای  تجلی و رشد عرفانی و فلسفی ان باید زندگی کرد نه برای پر کردن شکم .

زندگی کردن به من در این سرزمین بسیار مشکل شده بود

 با این دیدگاه نمی شود در این کشور زندگی کرد وی ادامه میدهد بعد از سی سال غرب نتوانست فرهنگ خودش را بر منتحمیل یا  غالب کند و مرا مانند یک عروسک در بیاورد که من بازیگر باشم  نه بازی دهنده به بیان دیگر من می خواستم یک انسان مستقل باشم ولی در غرب و امریکا مستقل بودن معنی خود را سالهاست که از دست رفته است یا با بکار گیری طرح های مشخص و معلوم با ساختن فیلم های تاریخی تحریف شده مردم امریکا را فریب داده و می دهند من ان فرد نمی توانستم باشم و فرهنگ غرب نتوانست مرا به خود جذب کند من فرهنگ غرب را از خودم دفع کردم تا ازاد و مستقل زندگی کنم.


  
  

اینجانب حدودا 4 یا 5 سال پیش در وب بلاگم نوشته ای در مورد کشورهای غیر متعهدها نوشته بودم امروز می خواستم ان را برای دومین بار در همین جا انتشاردهم ولی هرچه گشتم در میان نزدیک به هزار نوشته نتوانستم پیدا کنم ولی باشد نوشته خیلی ساده و هدف مشخصی دارد که امروز ان را در همین جا می نویسم.

 

اکثریت مردم جهان و می شود گفت ازادی خواهان و دانشمندان صلح طلب و انسان دوست جهانی و نویسندگان مردمی همه می دانند از چندین سال پیش سازمان ملل تحت سیطره نظام سرمایه داری که توسط صاحبان وال استریت و بانگ های بزرگ و صاحبان کارخانه های اسلحه سازی اداره می شود و اکثرا در زمان جنگ نا برابر نظام ها و کشورهای اعضای ناتو متحد به یک کشور لشگر کشی می کنند این سازمان ملل کنونی سکون اختیار می کند و هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد و همه می دانیم این سازمان ملل و شورای امنیت ان که قانونا می بایست صلح جهانی را تضمین کند به ابزار دست اعضای  ناتو به رهبری امریکا  تبدیل شده است حال برای جلو گیری از این عمل غیر انسانی و با رشد بی سابقه  تجاوزات  نظامی و اشغال کشورها و ایجاد سازمان های تروریستی و حمایت اشکار از انها نمونه بارز ان در سوریه این روزها که شاهد ان هستیم نظام سرمایه داری رو به افول ( بیان رئیس جمهور ) و مقام معظم رهبری امنیت وصلح جهانی را به خطر انداخته است .

 

چون عملکرد سازمان ملل بر همگان می شود گفت اشکار شده است نمی خواهم وقت شما عزیزان را به گیرم می روم درست اصل مطلب و پیشنهادم را در این روزها که جنبش کشورهای غیر متعهد که دو سوم کشورهای جهان را تشکیل می دهند و دومین سازمان متشکل جهانی بشمار می اید را در اینجا می نویسم.

 

به نظرمن حال که اقتدار ایران و ایرانی با بر گزاری این جنبش در این روزها در تهران مرگز ایران در حال برگذاری می باشد پیشنهاد این است چرا این جنبش جایگزین سازمان ملل  کنوی ابزار دست ناتو نشود؟

 

به نظرمن مسئولین ایرانی می توانند این پیشنهاد را در جلسات مختلف با اعضای کشورهای نم مطرح کنند و این حرکت و پیشنهاد شاید بتواند جهان را از سیطره این سازمان ملل کنونی نجات دهد در غیر این صورت نظام سرمایه داری جنگ طلب به نظر می رسد تصمیم گرفته جهان را با جنگ های مختلف به سوی نیستی هدایت کند تا کارخانه های اسلحه سازی غرب یا شرق به سرمایه غیر قابل شمارش برسند و در نهایت جهان را تسخیر کنند.

 

اگاهان در امریکا بارها گفته اند و نوشته اند یکی از اهداف امریکا و اعضای ناتو به نصف رسانیدن مردم کره زمین است که انها فکر میکنند در صورت ادامه رشد جمعیت کره زمین انها یعنی امریکا و اعضای ناتو قادر به کنترل مردم جهان  نخواهند بود این عمل یعنی رشد جمعیت می تواند هستی و قدرت ناتو را به نیستی  تبدیل کند و احتمال دارد با انقلاب های مختلف شاید در داخل خود این کشورها ( کشورهای اعضای ناتو و غربی ) انجام بگرید.

 

شورای امنیت جدید اگر کشورهای غیر متعهد تصمیم بگیرند می شود در یکی از کشورهای اروپایی شگل بگیرد و اعضای شورای امنیت از پانزده عضو به 25 عضو افزایش یابد و امتیاز حق وتو  نیز  باید از بین  برود.

 

و طبق قوانین سابق سازمان ملل می تواند عمل کند ولی اعضای شورای امنیت و حق وتو تغیر می باشد.

 

گرچه این کار به نظر می رسد مشکل است  ولی من اینگونه فکر نمی کنم هیچ کار نشدنی وجود ندارد این کار نیازمند زمان است و راه کارهای مخصوص به خود را می طلبد.

 

اگر امریکاییها به خاطر بعضی مسایل بعد از جنگ جهانی دوم توانستند این سازمان ملل کنونی را به خاطر سلطه بر جهان و حفظ قدرت اقتصادی و رونق دادن به قدرت اقتصادی و بدست گرفتن حق وتو ایجاد کنند چرا اعضای نم یا همان کشورهای غیر متعهد که بیش از 120 کشور و چندین سازمان جهانی را تشکیل می دهند نتواند به این کار اقدام جدی کنند؟

 

بخاطر تغیر زمان و تغیر جغرافیای کره زمین و تغیر نظام های مختلف در جهان و از بین رفتن شوروی سابق و دگرگونی غیر قابل تحمل نظام سرمایه داری و جنگ طلبی نظام حاکم توسط بازوی ان ناتو که در کل جهان شاهد هستیم سازمان ملل نیز باید تغیر یابد ولی هر زمان در امریکا هر رئیس جمهوری در پشت تریبون سازمان ملل  قرار گرفت و از تغیرات سازمان ملل سخن به زبان اورد می شود گفت عکس العمل دول غربی همان خریدن زمان و سعی در غیر عملی بودن ان کردند مثال اشکار ان عملکرد این سازمان و دول غربی صلح بین مردم مظلوم فلسطین با رژیم صهیونیستی می باشد که بیش از بیست سال است سخن از راه کارهای مذاگره را در میان انداخته اند ولی در عمل به اشغال هر چه بیشتر  سرزمینهای فلسطینیان مشغولند و  هر روز ده ها و بلکه صدها خانه و یا ساختن شهرکهای  صهیونیسته نشین  اقدام می کنند و از جغرافیای فلسیطن چیز زیادی دیگر نمانده است.

 

سازمان ملل کنونی قابل تغیر اساسی نیست و نخواهد بود زیرا کشورهائیکه داری حق وتو هستند نمی گذارند طرح تغیر سازمان ملل به رای گذشته شود انها شدیدا از دست دادن حق وتو مقاومت می کنند  بلکه اقدام به ترور افرادی خواهند کرد که برای تغیر سازمان ملل حرف بزنند یا اقدام کنند دیگر زمان و فرصت تغیز سازمان ملل از دست رفته است.

 

دولت امریکا و اعضای ناتو به بیان ساده دیگر هار شده اند.تجربه لیبی و سوریه انها را شدیدا بر کشتار مردم و پرورش و اموزش تروریسم جهانی دارد اماده میکند و انها هیچ ابایی برای ابراز این عمل غیر قانونی و غیر انسانی  حتی در رسانه های جهانی ندارند.

 

پس نتیجه باید گرفت سازمان ملل نیازمند تغیر اساسی است به نظرمن یهتر است سازمان یا جنبش غیر متعهدها جایگزین سازمان ملل جدید باشد.